فلسفه،روانشناسی،هنر



انسان ها دارای نبوغ خفته و تنبلی بیدار هستند!
محیط می تواند نبوغِ آنها را بیدار کند تا تنبلیِ شان به خواب رود!
وقتی از محیط حرف می زنم،منظور جغرافیا و افراد هستند.
عقاب هم که باشی،اگر با ملیجکان زندگی کنی مانند آن ها رفتار می کنی.
انسان موجودی بسیار مُقلّد است.

مجید عباسی گیلانی


 برگی تازه از فصل رویش ورق می خورد،
آن هنگام کهتو» قدم بر قلبِ وارونه ی بهار گذاشته ای!
با بوسه ات روح مرا نوازش کن
ای آنکه هیچ ضمیری جای نامت نمی نشیند!
آری! آسمان می بارد،
از فراز طاق های کبودی که نور در آن می رقصدو
ابرها به یکدِگر بوسه می زنند!
حتی خورشید هم اجازه ی دیدن ندارد
آنزمان که زمین به گرمابه می رود!
و چه ماهرانه هستی،
پاسخ ها را قبل از هر سوالی آماده می کند!
و چه ناشیانه انسان،از آنها گذر می کند!
شب هنگام است.
صدای مرغ شبی از دور،گوش ها را فرا می خواند!
به ضیافتی عاشقانه کهدل» از ورودی گوش ها مُبتهج می شود.
دختر بهار با بالاپوشی به رنگِ سبز و حریری سپید،
از میانه ی انبوهِ شب بوها گذر می کند،
و زیر لب خطابه ای می خواند،
تند بادِ اشتیاق فرا می رسد،
و پیغام دخترک را به میهمانی می برد!
او به رمز شب آگاه است.
مجید عباسی گیلانی


بشنوید با گوش دل،اینجا حکایت می کنم
سال نو،در خانه باشید من حمایت می کنم
عید نوروز است،باشد، تندرستی بِه زِ آن
حُرمتِ احوال مردم داشتن، بهتر  از آن
سال نو دیدار کن از خود،مکن از غیر خود
تا سلامت رَه بپیمایی چو پیرِ سالِکی در سیْرِ خود
مجید عباسی گیلانی


در مشاجرات و تنش های زندگی، اگر فرد نتواندمسئله»را بازبینی کند و مورد تحلیل قرار دهد،برای حُکم صادر کردن  مجبور می شود از عنصری بنامِ احساسات استفاده کند؛شگفتی در این است بعد از آنکه احساسات به غلط،حُکمی صادر کرد،آنگاهعقل» همان حُکمِ نادرست را برای خودِشخص،تثبیت می کند! اما اگر فرد بتواند بعد از هر مشاجره ای،موضوع را توسطِ انتزاع/ذهن،بازبینی کند؛آنگاه حُکمی که صادر می شود بر اساسِ پیش فرض های عقل است و احساسات در مرتبتِ ثانویه،احکامِ عقل را می پذیرد و برای خودِشخص تضمین کننده ی ثبات در زندگی است.

☯️زندگی وقتی زیبا می شود که عقل و احساس به درستی کنار هم به حل مسائل بپردازند!

مجید عباسی گیلانی
 

 


روزها در گذرند،
و کسی نیست بگوید با من:
که لب جوی چرا عمر گذر می کند و غم باقیست؟
نکند عمر خیال است و حقیقت اندوه؟!
یا که من غرق خیالاتم و سر در انبوه!
در کتابی خواندم
مُجرمان آزادند، تا بتازند بر این مَحبوسان!
عندلیبان تَهِ آن میله ی تنگ
غم بخوانند ز دل،آزادی
"مرد تاریک" ز روی مستی
آن چنان غرق شود از شادی
و نفهمد که [زمان] بر دلِ تنگ قفس ها به چه سان می گذرد!
ناگهان یافتم آن پاسخ را
که چرا عمر گذر می کند و غم باقیست؟
"مرد تاریک" همیشه باقیست!
مجید عباسی گیلانی


گاهیهستی»چه زیبا و چه تلخ بههستنده» درسِ اتحاد و همدلی می دهد! به طوریکه،برای فهمِ آن درس نیازی به سواد نیست،زیرا تجربه خود،سوادِ غیر اکتسابی ست! امروزجهان» درد دیگران را درد خود می داند و درمان درد دیگران را درمان درد خود! #کرونا_قلب_های_ما_را_جهانی_کرد
مجید عباسی گیلانی


چندی پیش،دادگاه فدرال سوئیس قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن، لایک کردن یا اشتراک گذاری محتوای افتراآمیز و همچنین تبلیغ علیه مذاهب و دیگر محتوای های نژادپرستانه به مثابه جرم تلقی می شود. این دادگاه ظاهرا شخصی را محکوم کرده که پست های انتقادی علیه یک فعال حقوق حیوانات را لایک کرده و این پست ها نیز حاوی محتوایی با آموزه های رژیم نازی بوده اند. دادگاه دیگری هم که در تاریخ ۲۰۱۷ در زوریخ برگزار شد همین فرد را به خاطر انتشار محتوای افتراآمیز محکوم به پرداخت جریمه کرده بود. طبق گزارشی که بلومبرگ در این رابطه منتشر کرده دادگاه فدرال سوئیس ضمن حمایت از حکم دادگاه زوریخ اعلام کرده که لایک کردن و اشتراک گذاری چنین محتوایی می تواند جرم تلقی شود چراکه محتواهای پست شده در فیسبوک با بیشتر شدن تعداد لایک ها و اشتراک گذاری هایشان بیشتر در معرض دید کاربران قرار می گیرند و در نتیجه چنین اقداماتی به ترویج محتواهای مملو از نفرت و افترا کمک می کنند.

پ.ن با اینکه کشور سوئیس جزء معدود کشورهائیست که کمترین جرائم در آن اتفاق می افتد و دارای قوانینِ سفت و سختی است که هیچ مجرمی جرات نمی کند از آن عبور کند؛با آخرین تدوینِ قانونِ "عدم لایکِ محتوای غیر اخلاقی" و جُرم دانشتن آن،موجب شگفتی بسیاری شد که عمده دلایلِ این تحیُّر،مسئله ی آزادی بیان و عقیده است که آنها اعتقاد دارند،با تصمیم دادگاه فدرال سوئیس،آن آزادی به مخاطره می افتد که بنده با آن کاری ندارم و به بخش های دیگری می پردازم که در ادامه تقدیم شما می شود. 1.چرا دادگاه سوئیس،صنعت وگرافی(تولید فیلم های ی)را جُرم تلقی نمی کند و لایکِ چنین محتوایی را غیر قانونی نمی داند؟! 2. چرا دادگاه سوئیس،تولید توتون و مُشتقات آن را جُرم تلقی نمی کند و لایک کردن آن ها را غیر قانونی نمی داند؟! دو پرسش متفاوت در فوق مطرح شد که هر دو یک پاسخ دارند؛ ت کشور ها آنطور که کاپیتالیسم و بورژوازی می خواهد،پیش می رود نه آنکه عوام بخواهند. دموکراسی،مُضحک ترین واژه ایست که دستاویزِ تمداران است تا با آن بتوانند بر مردم حکومت کنند.کاری که آنها می کنند در واقع،بارها و بارها در تاریخ تکرار شده و مورد نکوهش قرار گرفته و باز تکرار می شود! سرمایه داری،با بهره کشی از مردم،فربه می شود،با این تفاوت که،هر حُکامی می داند چه امتیازی را به مردمانش بدهد. طبق تفسیر و استدلالِ دادگاه فدرال سوئیس،اگر لایک کردن محتوای نژاد پرستانه علیه مذاهب جُرم به حساب می آید و باز به نقل از مضمون،با لایکِ چنین محتویاتی افراد زیادی هم آنرا می بینند؛ طبق همان استدلال می توان لایکِ فیلم ها و کلیپ های ی را محکوم کرد،طبق همان برهان می توان،تبلیغات سیگار و و تولید و ترویج پرنوگرافی را محکوم کرد. شاید بسیاری از دوستان بگویند که دادگاه سوئیس توهین کردن به مذاهب را محکوم کرده و آنچه شما می گویید داستان دیگریست! توهین»کردن فقط به بیان نیست! گاهی یک نیشخند و نگاه هم توهین محسوب می شود. لایک کردن پاکت های سیگارها با برند های معروف هم،راهی است که جوانان به سمت آن کشیده شوند؛افزون بر آن،برای عده ای که دودی نیستند،توهین به حساب می آید. یا عوارض دیدن فیلم های ی بر کسی پوشیده نیست،حتی برای کسانی که چنین آزادی هایی را دارند. نمونه تحقیر ن در صنعت وگرافی و یا استفاده از برآمدگی ها و اندام های ن در تبلیغات که بخش مهمی از تولید و تجارت است؛زن را به سوژه ی ی تبدیل می کند و هیچ جُرمی در دادگاه فدرال سوئیس تلقی نمی شود!
✍️مجید عباسی گیلانی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها